من همانم که از پله ها ميدوم پايين
همان که سبز به تن دارد و گشنه است و
ميداند که در يخچال خانه اش همه چيز دارد
جگر حتي
و چيزهايي که يادم نمي آيد اما ميدانم که داريم
من همانم که ميدانم خانه با روتختي زيباتر است
همان که ميخواهد دوست بدارد دوست بدارد دوست بدارد
بي آنکه دوست ندارد
همان که آدمها را ميشناسد وقتي هوا کمي سرد است
و آدمها ميشناسندش
همان که سرفه ميکند و درس بايد بخواند و ميداند
که در يخچال خانه شان انار دارند
انار دون شده
و ميخواهم بزرگ باشم و زياد و عميق
همان که خوب ميداند که چقدر همه چيز همانطور که
ميخواهم
خواهد بود
همان که تويي
همان که اوست
من همانم که منم.