D:
Monday, September 27, 2004
Tuesday, September 21, 2004
از پيش من نرو
بيا هر شب از اينجا فرار کنيم و در خانهء کسي در کنار هم زير يک پتو بخوابيم
بيا به من بگو که دخترت هستم و به من بگو که دوستم داري مثل هميشه
بيا ماشين را با هم در خياباني پارک کنيم و با هم به هم بخنديم
مادرم دوستت دارم
پيش من بمان
مادرم بمان
من را اينجا تنها نزار
من به اندازهء دنيا دلم پر است
ميتوانم سالها گريه کنم
خودمم
خودم که گريه نمي کردم
حالا تا وقت مجال دهد گريه ميکنم
بيا مرا ببر )):
من خانه ميخواهم
من تو را ميخواهم
من را اينجا نزار )):
من ميخواهم بي سواد بمانم ولي با تو باشم
من را ببر )):
ميخواهم در جاده با تو باشم
ميخواهم در ماشين بخوابم تو که رانندگي ميکني
بيا من را ببرتا صورتم مچاله نشده و دلم تکه تکه نشده
من را ببر از اينجا
بيا هر شب از اينجا فرار کنيم و در خانهء کسي در کنار هم زير يک پتو بخوابيم
بيا به من بگو که دخترت هستم و به من بگو که دوستم داري مثل هميشه
بيا ماشين را با هم در خياباني پارک کنيم و با هم به هم بخنديم
مادرم دوستت دارم
پيش من بمان
مادرم بمان
من را اينجا تنها نزار
من به اندازهء دنيا دلم پر است
ميتوانم سالها گريه کنم
خودمم
خودم که گريه نمي کردم
حالا تا وقت مجال دهد گريه ميکنم
بيا مرا ببر )):
من خانه ميخواهم
من تو را ميخواهم
من را اينجا نزار )):
من ميخواهم بي سواد بمانم ولي با تو باشم
من را ببر )):
ميخواهم در جاده با تو باشم
ميخواهم در ماشين بخوابم تو که رانندگي ميکني
بيا من را ببرتا صورتم مچاله نشده و دلم تکه تکه نشده
من را ببر از اينجا